به گزارش مشرق، چندی قبل مرد میانسالی در شمال تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت عتیقههای قیمتی خانهاش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من وضع مالی خوبی دارم و علاقه زیادی به نگهداری عتیقه و وسایل قدیمی دارم. به همین دلیل وسایل زیرخاکی زیادی در خانهام داشتم.
امشب همراه همسرم خانه دخترم شام دعوت بودیم. زمانی که به خانه ویلاییام بازگشتم متوجه به هم ریختگی وسایل خانهام شدم که مشخص بود سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. وقتی وسایل خانهام را بررسی کردم تازه فهمیدم که سارق فقط عتیقهها و وسایل قدیمیام را سرقت کردهاست.
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای بررسی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران نشان داد سارق فرد آشنایی است که با کلید یدک به خانه مرد پولدار دستبرد زده و از مکان نگهداری عتیقهها خبر داشتهاست.
مأموران در گام بعدی برای شناسایی سارق فیلم دوربین خانه ویلایی را مورد بازبینی قرار دادند که دریافتند سارق که به نظر میرسد مرد جوانی است در حالی که نقاب به صورت زده است با کلید یدک وارد خانه ویلایی شده و پس از سرقت عتیقهها بدون اینکه ردپایی از خود بجا بگذارد از محل فرار میکند.
خوابی که راز سرقت را بر ملا کرد
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت زن جوانی به اداره پلیس رفت و راز سرقت عتیقههای مرد پولدار را بر ملا کرد. وی گفت: چند روز قبل یکی از دوستانم به من گفت که سارقی به کلکسیون عتیقههای خانه پدریاش دستبرد زده است. پدر دوستم، مرد پولداری است که عتیقههای زیادی در خانهاش نگهداری میکند.
چند روزی گذشت تا اینکه شبی همسرم در خواب از سرقت عتیقه با خودش حرف میزد. همسرم عادت دارد و همیشه در خواب با خودش حرف میزند. با شنیدن حرفهای شوهرم به او مشکوک شدم و کمد شخصی او را جستوجو کردم که با چند وسیله قدیمی روبهرو شدم. ابتدا تصمیم گرفتم راز سرقت عتیقهها را بر ملا نکنم، اما امروز که او به خاطر موضوعی با من درگیر شد تصمیم گرفتم به اداره پلیس بیایم و راز سرقت کلکسیون عتیقههای پدر دوستم را بر ملا کنم.
سرقت عتیقهها با همدستی داماد خانواده
پس از حرفهای زنجوان مأموران به دستور بازپرس پرونده شوهر وی را بازداشت کردند. مأموران همچنین در خانه متهم تعدادی عتیقه و وسایل قیمتی سرقتی کشف کردند. متهم پس از دستگیری که چارهای جز بیان حقیقت نداشت به سرقت عتیقههای مرد پولدار با همدستی داماد شاکی اعتراف کرد.
وی گفت: چندین سال است که با داماد شاکی که بابک نام دارد، دوست هستم و رفت و آمد خانوادگی داریم. چند روز قبل از سرقت مهمان بابک بودیم. ما دو نفری با هم پلیاستیشن بازی میکردیم. معمولاً هر وقت یکیمان میباخت دیگری شرطی میگذاشت و بازنده باید اجرا میکرد. آن شب من باختم که بابک دستور داد به خانه پدر زنش دستبرد بزنم.
ابتدا فکر کردم شوخی میکند، اما وقتی گفت که پدر زنش عتیقههای گرانقیمتی در خانهاش نگهداری میکند و با سرقت آنها پول زیادی به جیب میزنیم وسوسه شدم و قبول کردم. نقشه سرقت را بابک طراحی کرد و من هم اجرا کردم. آن شب او پدر زنش را به خانهاش دعوت کرد و کلید یدک خانه او را در اختیار من قرار داد و من هم خیلی راحت عتیقهها را سرقت کردم.
قرار بود عتیقهها را بفروشیم و پولدار شویم و راه یکساله را یکشبه طی کنیم، اما دستمان رو شد و گرفتار شدیم.
پس از اعتراف متهم مأموران بابک را بازداشت کردند.
تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
منبع: روزنامه جوان